خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هنرکده موسیقی
[اسم]
le conservatoire
/kɔ̃sɛʀvatwaʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
هنرکده موسیقی
هنرستان، کنسرواتوار
1.Ce comédien a suivi des cours au conservatoire.
1. این کمدین کلاسهایی را در هنرستان گذرانده است.
2.Il a étudié le violon au conservatoire.
2. او در هنرستان موسیقی ویولن یاد گرفته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
conservatisme
conservation
conservateur
consentir
consentement
conserve
conserver
conserverie
considérable
considération
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان