خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوستانه
[صفت]
convivial
/kɔ̃vivjal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: conviviale]
[جمع مونث: conviviales]
[جمع مذکر: conviviaux]
1
دوستانه
صمیمی
1.J'apprécie l'atmosphère conviviale du restaurant.
1. من فضای صمیمی رستوران را دوست دارم.
2.Notre hôtel vous offre un accueil chaleureux et convivial.
2. هتل استقبالی گرم و صمیمی به شما عرضه می دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
convive
convier
conviction
convexe
convertisseur
convivialité
convocation
convoi
convoiter
convoitise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان