خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحلیل رفتن
2 . رد کردن
3 . زیر بار (چیزی) نرفتن
4 . بازگو کردن
5 . (دستور زبان) صرف کردن
[فعل]
décliner
/deklinˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: décliné]
[حالت وصفی: déclinant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تحلیل رفتن
ضعیف شدن
1.Malade dont les forces déclinent chaque jour.
1. بیماری که هر روز توانش تحلیل میرود.
2
رد کردن
نپذیرفتن
1.Décliner une invitation
1. دعوتی را نپذیرفتن
3
زیر بار (چیزی) نرفتن
به گردن نگرفتن
1.La direction décline toute responsabilité en cas de perte ou de vol.
1. در صورت مفقودی یا سرقت، مدیریت زیر بار هیچ مسئولیتی نمیرود.
4
بازگو کردن
اظهار کردن
1.Décliner ses nom
1. نام خود را بازگو کردن
5
(دستور زبان) صرف کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
déclinaison
déclin
déclic
déclencher
déclenchement
décloisonnement
décloisonner
décloisonneur
décocher
décoder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان