خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توزیع کردن
2 . طبقه بندی کردن
3 . نمایش دادن
[فعل]
distribuer
/distʁibyˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: distribué]
[حالت وصفی: distribuant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
توزیع کردن
تقسیم کردن، پخش کردن
1.Distribue les livres, s’il te plaît.
1. کتابها را پخش کن، لطفا!
2
طبقه بندی کردن
نظم دادن
1.Distribuer des êtres vivants
1. گونههای زنده را طبقه بندی کردن
3
نمایش دادن
1.Les films est ensuite distribués en salle.
1. سپس فیلمها در سالن نمایش داده میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
distrayant
distraitement
distrait
distraire
distraction
distributeur
distributeur automatique
distributeur de billets
distribution
dithyrambique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان