خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (عمل) تور کردن
[اسم]
la drague
/dʀag/
قابل شمارش
مونث
1
(عمل) تور کردن
(عمل) مخ زدن
1.Ce mec est le roi de la drague.
1. این پسر استاد [شاه] مخ زدن است.
2.Tu sais l'histoire de la drague sur la plage ?
2. تو داستان تور کردن در ساحل را میدانی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
dragon
draconien
dr
doyen
doué
draguer
dragueur
dragée
drain
drainage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان