خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشم
[اسم]
l'exaspération
/ɛgzaspeʀasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
خشم
عصبانیت، آزار
1.Je comprends l'exaspération de mon collègue.
1. من عصبانیت همکارم را درک میکنم.
2.L'exaspération des manifestants.
2. خشم اعتصابکنندگان.
تصاویر
کلمات نزدیک
exaspérant
examiner
examinateur
examen médical
examen
exaspérer
exaucer
excavation
excavatrice
excellence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان