خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توفان
2 . طغیان (ادبی)
3 . آشوب
[اسم]
l'orage
/ɔʀaʒ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: orages]
1
توفان
مترادف و متضاد
ouragan
faire de l'orage
توفانی شدن
Il va faire de l'orage.
قرار است هوا توفانی شود.
Le temps est à l'orage.
هوا توفانی است.
2
طغیان (ادبی)
formal
old use
specialized
مترادف و متضاد
tourment
les orages de l'amour
طغیان عشق
معمولاً در حالت جمع به کار میرود.
3
آشوب
هیاهو
formal
old use
specialized
مترادف و متضاد
colère
dispute
passer l'orage
هیاهو را از سر گذراندن
Il est prudent de laisser passer l'orage.
او در از سر گذراندن هیاهو محتاط است.
تصاویر
کلمات نزدیک
oracle
or
opéré
opérette
opérer
orageux
oraison
oral
oralement
oralité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان