1 . توفان 2 . طغیان (ادبی) 3 . آشوب
[اسم]

l'orage

/ɔʀaʒ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: orages]

1 توفان

مترادف و متضاد ouragan
faire de l'orage
توفانی شدن
  • Il va faire de l'orage.
    قرار است هوا توفانی شود.
Le temps est à l'orage.
هوا توفانی است.

2 طغیان (ادبی)

formal old use specialized
مترادف و متضاد tourment
les orages de l'amour
طغیان عشق
معمولاً در حالت جمع به کار می‌رود.

3 آشوب هیاهو

formal old use specialized
مترادف و متضاد colère dispute
passer l'orage
هیاهو را از سر گذراندن
  • Il est prudent de laisser passer l'orage.
    او در از سر گذراندن هیاهو محتاط است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان