خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عصبانی
2 . یاغی
[صفت]
révolté
/ʀevɔlte/
قابل مقایسه
1
عصبانی
خشمگین، آزرده
1.Je suis révolté par tant de gâchis !
1. من از این همه آشفتگی عصبانی هستم!
[اسم]
le révolté
/ʀevɔlte/
قابل شمارش
مذکر
2
یاغی
شورشی، عصیانگر
1.Ce fugueur est un révolté notoire.
1. این فراری یک یاغی بدنام است.
تصاویر
کلمات نزدیک
révolter
révolte
révoltant
révocation
révision
révolu
révolution
révolutionnaire
révolutionner
révoquer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان