خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزنش کردن
[فعل]
reprocher
/ʀ(ə)pʀɔʃe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: reproché]
[حالت وصفی: reprochant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
سرزنش کردن
ملامت کردن
1.Mon frère m'a reproché de ne pas l'avoir assez aidé.
1. برادرم من را ملامت کرد که به اندازهی کافی کمکش نکردم.
2.Sa fille lui reproche souvent son absence.
2. دخترش اغلب او را (به دلیل) غیبتش سرزنش میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reproche
repriser
reprise
repris
reprendre le collier
reproducteur
reproduction
reproduire
reprogrammer
représailles
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان