خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در (جایی یا مکانی) قرار دادن
2 . اتفاق افتادن
3 . قرار گرفتن
[فعل]
situer
/sityˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
در (جایی یا مکانی) قرار دادن
1.Le romancier a situé cette scène à Lyon.
1. رمان نویس این صحنه را در لیون قرار داد.
2.Situer un évènement à telle époque
2. رویدادی را در دورهای قرار دادن
2
اتفاق افتادن
روی دادن
(se situer)
1.L'action se situe au deuxième siècle.
1. قصه در قرن دوم اتفاق میافتد.
3
قرار گرفتن
واقع شدن
(se situer)
1.La maison se situe sur une hauteur.
1. خانه روی یک بلندی واقع شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
situation initiale
situation
site internet
site
sismographie
sitôt
six
sixième
siècle
siècle des lumières
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان