[اسم]

حَفْلَةُ زَوَاج

قابل شمارش مونث
[جمع: حَفَلَاتُ زَوَاج]

1 جشن عروسی

  • 1.رَأَيْتُ صَدِيقَتِي فِي حَفْلَةِ زَوَاج أُخْتِي.
    من دوستم را در جشن عروسی خواهرم دیدم.
  • 2.فَاطِمَة طَلَبَتْ مِنْهَا الحُضُورَ فِي حَفْلَةِ زَوَاجِهَا.
    فاطمه از او خواست تا در جشن عروسی‌اش شرکت کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان