[اسم]

die Anzeige

/ˈantsaiɡə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Anzeigen] [ملکی: Anzeige]

1 تبلیغ آگهی روزنامه

مترادف و متضاد Angebot Annonce Bekanntgabe Inserat werbung
  • 1.Ich habe alle Anzeigen gelesen, aber die Wohnungen sind zu teuer.
    1. من همه آگهی‌ها را خواندم اما آپارتمان‌ها خیلی گران هستند.
  • 2.Ich habe Ihre Anzeige in der Zeitung gelesen.
    2. من آگهی شما را در روزنامه خواندم.
کاربرد واژه Anzeige به‌معنای آگهی
Anzeige یا آگهی نوعی اعلامیه (معمولاً کتبی) در رسانه‌ها (مجله، روزنامه و ...) با هدف تبلیغ است. زمانی که از Anzeige صحبت می‌کنیم معمولاً منظور آگهی‌های مکعبی شکلی است که در روزنامه‌ها چاپ می‌شود.

2 تذکر (از پلیس) جریمه، اخطار (پلیس)

مترادف و متضاد Denunziation Meldung Strafanzeige
  • 1.Er hat mir mit einer Anzeige gedroht.
    1. او من را با یک تذکر تهدید کرد.
  • 2.Hier dürfen Sie nicht parken, sonst bekommen Sie eine Anzeige.
    2. شما اجازه ندارید اینجا پارک کنید، وگرنه (از پلیس) یک اخطار می‌گیرید.
کاربرد Anzeige به‌معنای تذکر
Anzeige در این کاربرد به معنای یک تذکر (معمولاً کتبی) از طرف اداره پلیس یا سازمان‌های قضایی به‌علت زیر پا گذاشتن قانون است. این Anzeige ممکن است جریمه‌ای را برای شما مشخص کرده باشد یا در رابطه با نحوه پیگیری قضایی این جرم برای شما توضیح داده باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان