[فعل]

dienen

/ˈdiːnən/
فعل گذرا
[گذشته: diente] [گذشته: diente] [گذشته کامل: gedient] [فعل کمکی: haben ]

1 استفاده شدن مورد استفاده قرار گرفتن

مترادف و متضاد benutzt werden die Funktion haben gebraucht/verwendet werden
als etwas dienen
به عنوان چیزی استفاده شدن
  • 1. Das alte Schloss dient jetzt als Museum.
    1. قصر قدیمی حالا به عنوان موزه استفاده می‌شود.
  • 2. Dieser Raum dient als Aufenthaltsraum.
    2. این اتاق به عنوان نشیمن مورد استفاده قرار می گیرد.
etwas (Dat.) dienen
برای چیزی استفاده شدن
  • Solche Kontakte dienen der Verbesserung der internationalen Beziehungen.
    از چنین قراردادهایی برای بهبود روابط بین‌المللی استفاده می‌شود.

2 خدمت کردن

مترادف و متضاد arbeiten Dienst machen/tun tätig sein
etwas (Dat.) dienen
به چیزی خدمت کردن
  • 1. Die Fortschritte in der Medizin dienen der Gesundheit der Menschen.
    1. پیشرفت‌ها در پزشکی به سلامت مردم خدمت می‌کنند.
  • 2. Er hat der Firma viele Jahre lang gedient.
    2. او برای سالها به شرکت خدمت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان