-
1.Das Licht fällt ins Zimmer.
1.
نور به اتاق افتاد.
-
2.Sein Blick fiel zufällig auf den Ring.
2.
ناگهان نگاهش به حلقه افتاد.
-
Weihnachten fällt dieses Jahr auf einen Sonntag.
عید کریسمس امسال با یک یکشنبه مصادف شد.
کاربرد فعل fallen به معنای افتادن
- در یک جایگاه مشخص نفوذ یا رخنه کردن
"die Wahl ist auf sie gefallen" (قرعه به او افتاد. [او انتخاب شد.])
- در یک زمان مشخص برگزار شدن، مصادف شدن
"Weihnachten fällt dieses Jahr auf einen Sonntag." (عید کریسمس امسال با یک یکشنبه مصادف شد.)
باید توجه داشت که از فعل "fallen" در این کاربرد به همراه (.auf +Akk) استفاده میشود.