[عبارت]

jedes Wort auf die Goldwaage legen

/ˈjeːdəs ˈvɔʁt aʊ̯f diː ˈɡɔltˌvaːɡə ˈleːɡn̩/

1 سنجیده حرف زدن حساب‌شده سخن گفتن

  • 1.Als Schriftsteller sollte man jedes Wort auf die Goldwaage legen.
    1. به عنوان نویسنده بهتر است که حساب‌شده سخن گفته بشود.
  • 2.Man muss mit Herrn Schneider jedes Wort auf die Goldwaage legen, weil er äußerst empfindlich ist.
    2. باید با آقای "اشنایدر" سنجیده حرف زد چون که او بی‌اندازه حساس است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "هر حرفی را بر روی ترازوی زرگری قرار دادن" است. این عبارت بسیار قدیمی است و در اینجا ترازوی زرگری نمادی برای سنجش دقیق و بدون خطا است.

2 حرفی را به خود گرفتن

  • 1.Sei bei Jonas vorsichtig mit Metaphern. Er legt jedes Wort auf die Goldwaage.
    1. با "یوناس" در کنایه‌ زدن مراقب باش. او هر حرفی را به خود می‌گیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان