Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . دانش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Kenntnis
/ˈkɛntnɪsə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Kenntnisse]
[ملکی: Kenntnis]
1
دانش
1.Er hat sehr gute Kenntnisse in Mathematik und Physik.
1. او دانش خیلی خوبی در ریاضی و فیزیک دارد.
2.Ich möchte meine Deutschkenntnisse verbessern.
2. من دوست دارم دانش آلمانیام را بهتر کنم [تقویت کنم].
3.Seine Deutschkenntnisse sind sehr gut.
3. دانش آلمانی او خیلی خوب است.
Kenntnisse anwenden
دانش/معلومات بهکار گرفتن
Die Teilnehmer wenden die in ihrer täglichen Arbeit erworbenen Kenntnisse an.
شرکتکنندگان معلومات کسبشده در کار روزانهشان را بهکار میگیرند.
Kenntnisse vertiefen
دانش/معلومات را عمیقتر کردن [گسترش دادن]
Möchten Sie nach Ihrem Studienabschluss Ihre bisher erworbenen Kenntnisse vertiefen?
آیا میخواهید بعد از فارغالتحصیلی معلومات تا به الان کسبکرده خود را گسترش دهید؟
تصاویر
کلمات نزدیک
kenntlich
kennmarke
kennerblick
kenner
kennenlernen
kenntnisnahme
kenntnisreich
kennzeichen
kentern
keramik
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان