1
(چیزی را) به هر قیمتی انجام دادن
(چیزی را) پیش بردن
1.Aber zum Glück ist deine Mutter eine Frau, die mit dem Kopf durch die Wand will. Und so haben wir einfach heimlich geheiratet.
1.
ولی خوشبختانه مادر تو زنی است که میخواهد به هر قیمتی کار را انجام بدهد و اینگونه ما راحت به صورت پنهانی ازدواج کردیم.
2.Es wird ihnen oft nachgesagt, erst zu handeln, dann zu denken oder mit dem Kopf durch die Wand zu gehen
2.
اغلب به شما گفته شده است که ابتدا اقدام و سپس فکر کنید و یا به هر قیمتی کار را انجام بدهید.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "با سر به دیوار رفتن[کوبیدن]" است و سر در اینجا نمادی از خواست و اراده و دیوار را میتوان به موانع تشبیه کرد. این عبارت کنایه از "(چیزی را) به هر قیمتی انجام دادن" دارد.