[فعل]

rollen

/ˈʀɔlən/
فعل گذرا
[گذشته: rollte] [گذشته: rollte] [گذشته کامل: gerollt] [فعل کمکی: haben & sein ]

1 غلتاندن گرداندن، قل دادن

  • 1.Der Stein ist zu schwer zum Tragen, aber man kan ihn rollen.
    1. سنگ برای حمل کردن خیلی سنگین است، اما آدم می تواند آن را بغلتاند.

2 غلتیدن قل خوردن

  • 1.Vorsicht, der Balle rollt auf die Strasse.
    1. مواظب باش. توپ قل می خورد توی خیابان.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان