[صفت]

spurlos

/ˈʃpuːɐ̯loːs/
غیرقابل مقایسه

1 بی‌نشان بی‌اثر

مترادف و متضاد ohne Spuren
  • 1.Er hat wohl von dir gelernt, wie man spurlos verschwindet.
    1. او کاملاً از تو یاد گرفته‌است که چگونه می‌توان بی‌نشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شد.
  • 2.Meine Schlüssel sind spurlos verschwunden.
    2. کلیدهایم بی‌نشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان