مترادف و متضاد
sich ändern
sich entwickeln
sich gestalten
sich umstellen
sich verändern
sich verwandeln
übergehen
umspringen
etwas werden
چیزی شدن
1.
Er wird Arzt.
1.
او دکتر میشود.
2.
Ich werde 40.
2.
من 40 سالم میشود.
3.
Sie wird Lehrerin.
3.
او آموزگار میشود.
Adj + werden
چیزی شدن
1.
Dein Gesicht wird rot.
1.
صورت تو قرمز میشود.
2.
Die Fotos sind gut geworden.
2.
عکسها خوب شدند.
3.
Es wird langsam dunkel.
3.
کمکم دارد تاریک میشود.
4.
Warum fährst du so schnell? Bist du verrückt geworden?!
4.
چرا اینقدر سریع رانندگی میکنی؟ دیوانه شدی؟
jemandem wird besser/schlecht
حال کسی بهتر/بد شدن
Mir wird besser.
بهترم [حالم بهتر است].
jemandem wird kalt/warm
کسی سردش/گرمش شدن [احساس سرما/گرما کردن]
Mir wird warm.
گرمم شدهاست [احساس گرما میکنم].
es wird kalt/warm
هوا سرد/گرم شدن
Es wird kalt.
هوا (دارد) سرد میشود.
wie jemand werden
مانند [مثل] کسی شدن
Er wird wie sein Vater.
او دارد مثل پدرش میشود.
etwas wird zu etwas (Dat.)
تبدیل به چیزی شدن [چیزی شدن]
Das wird zur Gewohnheit.
این دارد عادت میشود.
jemand wird zu etwas (Dat.)
کسی چیزی شدن [کسی به چیزی رسیدن]
Er wurde zu einem der reichsten Männer der Welt.
او ثروتمندترین مرد جهان شد.
etwas wird (et)was/nichts
موفق شدن/نشدن [به ثمر رسیدن/نرسیدن]
Das wird doch nichts!
این موفق نمیشود!
2
[فعل کمکی آینده و مجهول]
1.Das Buch wird gerade gelesen.
1.
آن کتاب دارد خوانده میشود.
2.Er war geschlagen worden.
2.
او شکست خورده بود.
3.Morgen werde ich die Akten sortieren.
3.
فردا من پروندهها را مرتب خواهم کرد.
4.Wir werden dieses Jahr zu Hause bleiben.
4.
ما امسال در خانه خواهیم ماند.
توضیحاتی در رابطه با فعل werden در حالت کمکی
از فعل werden بهعنوان فعل کمکی معمولاً برای ساختن زمان آینده یا حالت مجهول استفاده میشود. به مثالهای زیر توجه کنید:
".Sie wird es vergessen haben" (او احتمالاً آن را فراموش کردهاست.)
".Ihm wird doch nichts passiert sein" (امیدوارم برای او هیچ اتفاقی نیفتاده باشد.)
".Ein Mann wurde angefahren" (یک مرد زیر گرفته شدهاست.)
".Er wird dir helfen" (او به تو کمک خواهد کرد.)