Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . حادثه
[اسم]
mishap
قابل شمارش
1
حادثه
دشواری، رویداد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حادثه
تصاویر
کلمات نزدیک
mishandle
misguided
misguide
misgiving
misfortune
mishmash
misinform
misinterpret
misinterpretation
misjudge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
