Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دستاورد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
accomplishment
/əˈkɑmplɪʃmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستاورد
موفقیت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستاورد
موفقیت
مترادف و متضاد
achievement
1.It was one of the President's greatest accomplishments.
1. آن یکی از بزرگترین دستاوردهای رئیسجمهور بود.
2.the reduction of inflation was a remarkable accomplishment.
2. کاهش تورم دستاورد چشمگیری بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
accomplished
accomplish
accompanying
accompany
accompanist
according to cocker
accordion
accoucheuse
account
account for
کلمات نزدیک
accomplisher
accomplished
accomplish
accomplice
accompanying
accomptant
accord
accordance
accordant
accorder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان