[اسم]

adrenalin

/əˈdrenəlɪn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آدرنالین (هورمون)

معادل ها در دیکشنری فارسی: آدرنالین
  • 1.The excitement at the start of a race can really get the adrenaline flowing.
    1. هیجان شروع مسابقه واقعا می‌تواند آدرنالین را (در خون) به جریان بیندازد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان