Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ترسیم کردن (به طور مبهم)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to adumbrate
/ˈædʌmbreɪt/
فعل گذرا
[گذشته: adumbrated]
[گذشته: adumbrated]
[گذشته کامل: adumbrated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ترسیم کردن (به طور مبهم)
طرح چیزی را نشان دادن
1.The coach adumbrated a game plan, but none of the players knew precisely what to do.
1. آن مربی یک برنامه بازی ترسیم کرده بود اما هیچ یک از بازیکنان نمی دانستند که دقیقا باید چکار کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
adulthood
adultery
adulterous
adulterine
adulteress
adumbration
adv
adv.
advance
advanced
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان