[صفت]

allergic

/əˈlɜrʤɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more allergic] [حالت عالی: most allergic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حساسیت (به چیزی) آلرژی داشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: حساس
  • 1.He is allergic to peanuts.
    1. او به بادام زمینی حساسیت دارد.
  • 2.I like cats but unfortunately I'm allergic to them.
    2. من گربه‌ها را دوست دارم اما متاسفانه به آنها آلرژی دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان