[اسم]

allusion

/əˈluːʒn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تلمیح (آرایه ادبی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: کنایه
  • 1.Her poetry is full of obscure literary allusion.
    1. اشعار او پر از تلمیح‌های ادبی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان