[اسم]

appreciation

/əˌpriː.ʃiːˈeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سپاس قدردانی

  • 1.My appreciation to you is forever.
    1. سپاس من از شما برای همیشه است [تا همیشه از شما سپاسگزارم].
  • 2.To show our appreciation for all your help, we bought you a little gift.
    2. به منظور بیان قدردانی‌مان برای تمام کمک‌های شما، برایتان هدیه‌ای کوچک خریدیم.

2 فهم درک

مترادف و متضاد understanding
  • 1.My appreciation of art has increased as I've gotten older.
    1. هر چه بزرگ‌تر می‌شوم، فهم من از هنر بیشتر می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان