Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برعکس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
ass over tit
/ˈæs ˌoʊvɚ tˈɪt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برعکس
واژگون
culturally sensitive
informal
to go ass over tit
واژگون شدن
I fell off my bike and went ass over tit.
از روی دوچرخهام افتادم و واژگون شدم.
to fall ass over tit
برعکس افتادن
I was so drunk I fell ass over tit.
بهقدری مست بودم که برعکس افتادم.
to turn one's world ass over tit
دنیای کسی را واژگون کردن
Finding out Bill is selling the company has turned my whole world ass over tit.
فهمیدن این مسئله که "بیل" دارد شرکت را میفروشد، کل دنیایم را واژگون کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
grow on
grow apart
goof off
ass out
ass in a sling
hack into
ass-licker
asswipe
bare-assed
hand around
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان