Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خلبان خودکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
autopilot
/ˈɔːtəʊpaɪlət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خلبان خودکار
هدایت هواپیما بدون خلبان
1.The autopilot was turned on after the plane had taken off.
1. بعد از بلند شدن هواپیما، سیستم خلبان خودکار روشن شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
autonomy
autonomous
autonomic
automotive
automobile
autopsy
autumn
autumn crocus
autumnal
aux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان