[اسم]

autopsy

/ˈɔːtɑːpsi/
قابل شمارش
[جمع: autopsies]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کالبدگشایی تشریح

معادل ها در دیکشنری فارسی: کالبدشکافی کالبدگشایی
مترادف و متضاد post-mortem
an autopsy report
گزارش کالبدگشایی
to perform an autopsy
کالبدگشایی کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان