Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کالبدگشایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
autopsy
/ˈɔːtɑːpsi/
قابل شمارش
[جمع: autopsies]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کالبدگشایی
تشریح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کالبدشکافی
کالبدگشایی
مترادف و متضاد
post-mortem
an autopsy report
گزارش کالبدگشایی
to perform an autopsy
کالبدگشایی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
autopilot
autonomy
autonomous
autonomic
automotive
autumn
autumn crocus
autumnal
aux
auxiliary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان