Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عقب ماندن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to back away
/bæk əˈweɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: backed away]
[گذشته: backed away]
[گذشته کامل: backed away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
عقب ماندن
دوری کردن
1.Sally backed away from the big dog.
1. "سلی" از آن سگ بزرگ دوری کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
back and forth
back alley
back
bacillus
bachelor’s degree
back bench
back catalog
back door
back down
back issue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان