[اسم]

bangs

/bæŋz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چتری (مو)

معادل ها در دیکشنری فارسی: موی چتری
  • 1.She decided to cut her bangs.
    1. او تصمیم گرفت چتری اش را کوتاه کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان