[اسم]

belief

/bɪˈliːf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باور اعتقاد، عقیده

  • 1.She took this medicine in the mistaken belief that it would cure her.
    1. او این دارو را با این باور اشتباه که او را درمان خواهد کرد، خورد.
  • 2.What is your belief system?
    2. سیستم اعتقادی شما چیست؟
a popular belief
یک باور عمومی
philosophical beliefs
باورهای فلسفی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان