Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قطره (غلیظ)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blob
/blɑb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قطره (غلیظ)
لکه
1.There are blobs of paint on the floor.
1. قطره های رنگ کف زمین است [قطره های رنگ روی زمین افتاده است].
تصاویر
کلمات نزدیک
bloated
bloat
blizzard
blitz
blithering
bloc
block
block capitals
block in
block up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان