Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهزیر آوردن
2 . کاهش دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to bring down
/bɹˈɪŋ dˈaʊn/
فعل گذرا
[گذشته: brought down]
[گذشته: brought down]
[گذشته کامل: brought down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بهزیر آوردن
باعث سرنگونی (دولت و...) شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پایین آوردن
1.The scandal may bring down the government.
1. این رسوایی ممکن است دولت را بهزیر آورد [موجب سرنگونی دولت شود].
2
کاهش دادن
کم کردن، پایین آوردن
مترادف و متضاد
lower
1.They promised to bring down taxes but they have actually raised them.
1. آنها قول دادند که مالیاتها را کاهش دهند، اما در واقع افزایششان دادهاند.
2.We aim to bring down prices on all our computers.
2. هدف ما این است که قیمت تمام کامپیوترهایمان را کاهش دهیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
bring back fond memories
bring back
bring around
bring along
bring about
bring forward
bring home the bacon
bring in
bring off
bring on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان