[اسم]

brooch

/broʊtʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سنجاق سینه

معادل ها در دیکشنری فارسی: سنجاق سینه
مترادف و متضاد pin
  • 1.She pinned a large amethyst brooch to her lapel.
    1. او سنجاق سینه ی بزرگ ارغوانی رنگی به یقه ی پالتویش زده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان