Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کاملا سوختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to burn down
/bɜrn daʊn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: burnt down]
[گذشته: burnt down]
[گذشته کامل: burnt down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کاملا سوختن
کاملا سوزاندن، در اثر آتش نابود شدن
1.He tried to burn down the school.
1. او تلاش کرد مدرسه را (با آتش) نابود کند [کاملا بسوزاند] .
2.Their house burnt down while they were away on vacation.
2. در حالیکه آنها همیشه در تعطیلات به سر می بردند، خانه شان در اثر آتش نابود شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
burn a hole in one's pocket
burn a cd
burn
burmese
burma
burn one's fingers
burn out
burn rubber
burn up the road
burn with a low blue flame
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان