Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (بطور) تصادفی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
coincidentally
/koʊˌɪnsɪˈdɛntəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(بطور) تصادفی
تصادفا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تصادفا
تصادفی
1.her father coincidentally met my mother.
1. پدر او (بطور) تصادفی مادر مرا دید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
coincidental
coincident
coincidence
coincide
coinage
coincidently
coinciding
coiner
coinsurance
coinsure
کلمات نزدیک
coincidental
coincident
coincidence
coincide
coinage
cointreau
coir
coition
coitus
coitus interruptus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان