[اسم]

comedian

/kəˈmiːd.iː.ən/
قابل شمارش

1 کمدین هنرپیشه کمدی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازیگر کمیک کمدین
مترادف و متضاد funny man joker
  • 1.Louise C.K, my favorite comedian, is accused of sexual harassment.
    1. "لوئی سی کی"، کمدین مورد علاقه من، متهم به آزار جنسی شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان