Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جادار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
commodious
/kəˈmoʊdiəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more commodious]
[حالت عالی: most commodious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جادار
وسیع، بزرگ
مترادف و متضاد
large
roomy
spacious
1.This institution is not a hospital, but a commodious and comfortable invalids' home.
1. این مکان یک بیمارستان نیست، بلکه یک مکان جادار و راحت برای افراد ناتوان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
commode
committee
committed
committal
commitment
commodity
commodore
common
common border
common buzzard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان