[صفت]

communicative

/kəˈmjuː.nɪ.keɪ.t̬ɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more communicative] [حالت عالی: most communicative]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خوش برخورد اجتماعی

مترادف و متضاد uncommunicative
  • 1.She's never very communicative in the morning.
    1. او هرگز صبح ها خیلی خوش برخورد نیست.

2 ارتباطی مخابراتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارتباطی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان