Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خوش برخورد
2 . ارتباطی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
communicative
/kəˈmjuː.nɪ.keɪ.t̬ɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more communicative]
[حالت عالی: most communicative]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوش برخورد
اجتماعی
مترادف و متضاد
uncommunicative
1.She's never very communicative in the morning.
1. او هرگز صبح ها خیلی خوش برخورد نیست.
2
ارتباطی
مخابراتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارتباطی
تصاویر
کلمات نزدیک
communications satellite
communications
communication skills
communication
communicate
communion
communion wafer
communiqué
communism
communist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان