[فعل]

to comp

/kɑːmp/
فعل ناگذر
[گذشته: comped] [گذشته: comped] [گذشته کامل: comped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هم‌نوازی کردن

2 چیزی را رایگان دادن (برای تبلیغ)

  • 1.They comped us two tickets.
    1. آنها به ما دو بلیت (به‌صورت) رایگان دادند.
[صفت]

comp

/kɑːmp/
غیرقابل مقایسه

3 مجانی رایگان

comp meals/drinks
وعده‌های غذا/نوشیدنی‌های مجانی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان