[قید]

competently

/ˈkɑmpətɪntli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به طور کارآمد با شایستگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: استادانه
  • 1.He competently coaches the team.
    1. او به طور کارآمدی تیم را مربی گری [هدایت] می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان