[فعل]

to contribute

/kənˈtrɪbjut/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: contributed] [گذشته: contributed] [گذشته کامل: contributed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اعطا کردن اهدا کردن، بخشیدن، کمک کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اعانه دادن اهدا کردن بخشیدن
مترادف و متضاد donate give help
to contribute something (to/towards something)
چیزی (به چیزی) اعطا کردن
  • 1. The government contributed a million pounds to the fund.
    1. دولت، یک میلیون پوند به صندوق اعطا کرد.
  • 2. We contributed $5,000 to the earthquake fund.
    2. ما 5 هزار دلار به صندوق زلزله اعطا کردیم.
to contribute (to/towards something)
(چیزی) به چیزی اهدا کردن/کمک کردن
  • 1. Do you want to contribute?
    1. می‌خواهید کمک کنید؟
  • 2. Would you like to contribute to our collection?
    2. مایل هستید (چیزی) به مجموعه ما اهدا کنید؟

2 نوشتن (در روزنامه، مجله و ...) صحبت کردن (در جلسه و ...)، ابراز نظر کردن، شرکت کردن

مترادف و متضاد speak write
to contribute (something) (to something)
چیزی (برای چیزی) نوشتن
  • 1. He contributed a number of articles to the magazine.
    1. او چندین مقاله برای آن مجله نوشت.
  • 2. She contributes to several magazines.
    2. او برای چندین مجله (مقاله) می‌نویسد.
to contribute to something
در چیزی صحبت/ابراز نظر/شرکت کردن
  • We hope everyone will contribute to the discussion.
    امیدواریم همه در آن بحث صبحت [ابراز نظر] کنند.

3 تأثیر داشتن نقش داشتن، موجب شدن، دخیل بودن

مترادف و متضاد cause give rise to play a part in
to contribute to something
در چیزی تأثیر داشتن
  • 1. Medical negligence could have contributed to her death.
    1. سهل‌انگاری پزشکی می‌توانست در مرگ او نقش داشته باشد [موجب مرگ او شود].
  • 2. The mobile phone contributed to the information revolution.
    2. تلفن همراه در انقلاب اطلاعات تأثیر داشت.

4 افزودن بهبود دادن، افزایش دادن

مترادف و متضاد add improve increase
to contribute to something
چیزی را افزایش/بهبود دادن/به چیزی افزودن
  • 1. Immigrants have contributed to American culture in many ways.
    1. مهاجران به روش‌های بسیاری به فرهنگ آمریکایی افزوده‌اند.
  • 2. This book contributes little to our understanding of the subject.
    2. این کتاب، اندکی به فهم ما از آن موضوع می‌افزاید [اندکی فهم ما از آن موضوع را افزایش می‌دهد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان