Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کشتی کروز (مسافربری)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cruise ship
/kruz ʃɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کشتی کروز (مسافربری)
1.that old cruise ship is my uncle's.
1. آن کشتی کروز قدیمی برای عموی من است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cruise
cruet
cruelly
cruel
crudely
cruiser
cruller
crumb
crumble
crumhorn
کلمات نزدیک
cruise missile
cruise liner
cruise control
cruise
cruet
cruiser
cruising
crumb
crumble
crumbling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان