Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با کنجکاوی
2 . بهطرز عجیبوغریبی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
curiously
/ˈkjʊr.iː.ə.sli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more curiously]
[حالت عالی: most curiously]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با کنجکاوی
از سر کنجکاوی
مترادف و متضاد
inquisitively
1.‘Are you really an artist?’ Sara asked curiously.
1. سارا از سر کنجکاوی پرسید: «آیا شما واقعاً یک هنرمند هستید؟»
2.She looked at me curiously.
2. او با کنجکاوی به من نگاه کرد.
2
بهطرز عجیبوغریبی
مترادف و متضاد
oddly
1.Curiously enough, a year later exactly the same thing happened again.
1. بهطرز کاملاً عجیبوغریبی، یک سال بعد دقیقاً همان اتفاق افتاد.
2.His clothes were curiously old-fashioned.
2. لباسهای او بهطرز عجیبوغریبی قدیمی بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
curious
curiosity killed the cat
curiosity
curio
curie
curl
curl one's hair
curl up
curler
curlew
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان