[اسم]

curler

/ˈkɜːrlər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیگودی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیگودی
مترادف و متضاد roller
  • 1.She put her hair in curlers at night.
    1. او شب ها موهایش را در بیگودی می پیچد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان