Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خطر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
danger
/ˈdeɪn.dʒər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خطر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خطر
مترادف و متضاد
hazard
menace
peril
risk
safety
1.Danger! Keep out!
1. خطر! مراقب باشید!
2.He drove so fast that I really felt my life was in danger.
2. او آنقدر سریع رانندگی کرد که واقعا حس کردم زندگیام در خطر است.
3.We were in danger of missing our flight.
3. ما در خطر از دست دادن پروازمان بودیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dang
dane
dandy
dandruff
dandle board
dangerous
dangerously
danish
danish blue
danish pastry
کلمات نزدیک
dang
dane
dandy
dandruff
dander
danger money
dangerous
dangerously
dangle
dangle a carrot in front of someone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان