Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تاریکی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
darkness
/ˈdɑrk.nəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاریکی
تیرگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تاریکی
تیرگی
سیاهی
ظلمت
1.After a few minutes our eyes got used to the darkness.
1. بعد از چند دقیقه چشمان ما به تاریکی عادت کردند.
2.There was a power cut and the house was in darkness.
2. برق قطع شد و خانه در تاریکی بود.
darkness of your heart
تیرگی قلب تو
تصاویر
کلمات نزدیک
darkly
darkle
darkened
darken
dark-skinned
darkroom
darlene
darling
darn
darrell
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان