Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نسخه آزمایشی (موسیقی)
2 . نسخه آزمایشی ارائه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
demo
/ˈdemoʊ/
قابل شمارش
[جمع: demos]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نسخه آزمایشی (موسیقی)
دمو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دمو
مترادف و متضاد
demonstration
1.The band have uploaded three demo tracks recorded last month.
1. گروه موسیقی 3 نسخه آزمایشی را که ماه پیش ضبط کرده بود در اینترنت بارگذاری کرد.
[فعل]
to demo
/ˈdemoʊ/
فعل گذرا
[گذشته: demoed]
[گذشته: demoed]
[گذشته کامل: demoed]
صرف فعل
2
نسخه آزمایشی ارائه کردن
1.He demoed the new program he had just created.
1. او نسخه آزمایشی برنامهای که به تازگی ساخته بود را ارائه داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
demiurge
demitasse
demit
demister
demission
democracy
democrat
democratic
democratic party
democratically
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان